بهترین سن برای ازدواج چه زمانی است؟

هنگام ازدواج و سن ، یک استاندارد دو برابر جدی برای زنان و مردان وجود دارد. اغلب به مردان گفته می شود تا زمانی که احساس آمادگی کامل کنند - تا زمانی که بالغ باشند ، از نظر مالی ، در شغل خود راحت باشند و با خود راحت باشند ، منتظر بمانند تا ازدواج کنند. شوهر خودم به پدر و مادرم توصیه شد که حتی در سن 35 سالگی حتی ازدواج را در نظر نگیرند. او توصیه های آنها را به سطح بعدی برد و در 40 سالگی ازدواج کرد.

این به مردان امکان می دهد تا بزرگسالی طولانی مدت داشته باشند و زمان بیشتری برای یافتن فرد مناسب داشته باشند. اما به زنان امتیاز مشابهی داده نمی شود. فیلم ها و افسانه های اصلی زنان به فکر عروسی ها از دوران کودکی هستند و اکثر کمدی های عاشقانه این پیشنهاد را به عنوان پایان مبارک ترجیح می دهند ، در حالی که بیشتر قهرمانان قهرمان فقط سه مارک را فشار می دهند - اما بندرت از آن پیشی می گیرند.

فشار برای "حل و فصل" وقتی زنان به 20 سالگی خود می رسند ، افزایش می یابد و اگر تولد 30 سالگی زن بدون پیشنهادی بگذرد ، می توان احساس کرد که لحظه ای را از دست داده است.

آینده شخصی من به عنوان اسپینسر نزدیک بود. سپس با یک مرد هزاران مایل از خانه با یک قایق در وسط اقیانوس آرام ، در یک سفر کاری در جزایر گالاپاگوس آشنا شدم. او سه ماه بعد پیشنهاد داد و ما درست در 35 سالگی من ازدواج کردیم. از خدایان زناشویی تشکر می کنم! به طور جدی. این مسئله است: زنانی که بعد از 35 سالگی ازدواج می کنند ، واقعاً می توانند خود را برای ازدواج های شادتر از زنانی که در 20 سالگی خود ازدواج می کنند ، تنظیم کنند. و آیا این چیزی نیست که همه ما می خواهیم؟ پس از آن واقعاً خوشبختانه.

بیشتر دوستان من در 28 سالگی ازدواج کردند. کمتر از یک دهه بعد ، نیمی از آنها طلاق می گیرند. بسیاری از متخصصین ازدواج ، افرادی که به رفع ازدواج های ناراضی کمک می کنند ، اعتقاد دارند که دلیل این امر این است که خرد واقعاً با افزایش سن همراه می شود.

وی گفت: "بعد از یک سن خاص ، زنان تمایل به بلوغ عاطفی بالاتری دارند. شما تجربیات گسترده تری برای ارزیابی یک همسر بالقوه خود دارید. "دکتر پیتر پیرسون ، بنیانگذار موسسه زوج ها ، به من گفت. "شما مستقل تر ، کم چرمی ، نیاز کمتری هستید. شما از نظر عاطفی مقاوم هستید ، در جدا کردن گندم از زیره باهوش هستید. "

از طلاق وحشت کردم. پس از همه ، من صبر کردم تا در نهایت گره را ببندم. در حقیقت ، من آنقدر عصبی بودم که سال اول ازدواج خود را به مشاوره شلوغی از سراسر دنیا گذراندم تا بفهمم چگونه در این امر شکست نخورم. پس از مصاحبه با صدها زن در پنج قاره و 20 کشور در مورد چگونگی ایجاد و حفظ مشارکت رضایت بخش ، یکی از "رازهای" من که آموختم این بود: صبر کنید.

هفت بار از 10 ، وقتی از یک زن در یک ازدواج ناخوشایند سؤال کردم چه چیزی باعث رضایت بیشتر اتحادیه وی می شود ، وی با تکرار جواب گفت: "ای کاش قبل از ازدواج بیشتر زندگی می کردم." کاملترین ازدواج هایی که در سراسر جهان با آنها روبرو شدم - در اسرائیل ، فرانسه ، هند ، قطر ، دانمارک ، سوئد ، هلند ، مکزیک ، شیلی و فراتر از آن - هنگامی که زنان 35 سال یا بالاتر داشتند ، آغاز شد که سن در ایالات متحده است. خودآگاهانه خود را "گذشته های نخستین" یا بدتر "خدمتکارهای قدیمی" می نامیم.

در دهلی ، کلکاتا و گواتاتی هندوستان با زنانی که در دهه 20 در ازدواج های ناکام آراسته بودند ، ملاقات کردم. آنها به همین ترتیب ازدواج هایی را در دهه 30 ترتیب داده بودند که احساس می کردند موفقیت آمیز هستند. تنها تفاوت آنها ، سن من بود. آنها احساس امنیت و امنیت بیشتری در خود داشتند. تجربه زندگی آنها در اواسط دهه 30 باعث شده است که آنها نسبت به همسران خود برابر باشند ، به طوری که آنها به من گفتند در نهایت باعث می شود که احساس رضایت بیشتری در ازدواجشان داشته باشند.

در پاریس ، من با دوجین زن مصاحبه کردم ، همه آنها به من گفتند که تصور می کنند که بسیاری از زنان آمریکایی قبل از آماده شدن ، فقط به این دلیل که می خواهند ازدواج کنند ، وارد ازدواج می شوند. "چرا شما زنان آمریکایی از اینکه می ترسید خیلی هراس دارید؟" یک زن پاریسی به خصوص پیشرفته از من سؤال کرد. "آیا نمی خواهید وقت بفهمید که چه کسی هستید قبل از اینکه به زندگی خود بپیوندید؟"

مورخ Stephanie Coontz ، نویسنده ازدواج ، یک تاریخ و روشی که ما هرگز نبوده ایم ، پیشرفت تاریخی به سمت سن مادر پیشرفته را می بیند که منجر به رضایت بیشتر زناشویی می شود.

کونتز برای من توضیح داد: "در دهه 1960 ، افراد می توانند جوان تر ازدواج کنند و این نتیجه می یافت زیرا زن برای انجام کاری کمتر از همسر خود بود." وی گفت: "امروز ، ما با انتظارات بسیار بالاتر به ازدواج می رویم - دوستی ، صمیمیت ، منافع متقابل ، گشودگی به یادگیری از یکدیگر. ما می خواهیم به عنوان برابر مذاکره کنیم. " وی افزود: "اینها چیزهایی است که با ایجاد تحصیلات ، بلوغ و خودکارآمدی ناشی از تأسیس خود در حرفه خود ایجاد می شود. این قبیل ازدواج ، روشی بود که شما شروع به رشد کردید ، اما اخیراً ، ازدواج فقط در صورت بزرگ شدن به کار خود ادامه می دهد.

زنان باید اجازه دهند زندگی و تجربیات قبل از ورود به اتحادیه با شخص دیگری شخصیت های خود را شکل دهند. به ما فرصت داده می شود تا مشاغل و پیشرفت شخصی خود را در اولویت قرار دهیم ، زیرا مهم نیست که کسی چه بگوید ، ازدواج سخت است. به زمان ، تلاش ، صبر ، بلوغ و کار نیاز دارد. و بیشتر خانم ها خوشحال می شوند که قبل از اینکه به زندگی خود با شخص دیگری پیوند زنند ، از اعتماد به نفس ، قاطعیت و توانایی همکاری با دیگران برخوردار شده اند.

در اواخر دهه 20 ، هنگامی که هر کسی را که می شناختم شکار لباس کامل است ، و هفته های 80 ساعت کار کردم و دو مدرک فوق لیسانس را دنبال کردم ، خودم را متقاعد کردم که گم شده ام و باید ازدواج کنم با بدن گرم بعدی که همراه شد خوشحالم که نکردم. خوشحالم که منتظر ماندم. از آنجا که درست هنگامی که من دیگر احساس نمی کردم برای اینکه از نظر مالی یا عاطفی از امنیت روبرو شوم ، باید ازدواج کنم - این همان موقعی است که شخص مناسب ظاهر شد و پایان خوشحالم شروع شد.

Jo Piazza پرفروش ترین نویسنده خاطرات جدید How To Married: آنچه در پنج قاره از زنان واقعی آموخته ام درباره زنده ماندن سال اول ازدواج من (واقعاً سخت) است.